پشت پرده ی دوره های ادمینی اینستاگرام چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۰۱۴۰
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس: نیازی نیست که حتما بلاگر باشید یا یک سلبریتی، شما فقط کافی است یک مخاطب پر و پا قرص اینستاگرام باشید تا بخواهید این تبلیغات را ببینید و گول این زندگی های دروغین و پر زرق و برق را بخورید. حال اگر بخواهیم همه چیز را از اول برایتان تعریف کنیم باید برویم به دورانی که در تمام جهان بیماری ای به نام کرونا پدید آمد و همه به نوعی درگیر آن شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کلمهی بلاگ یک کلمه انگلیسی و خلاصه شده از کلمه وبلاگ است. بلاگر در لغت به معنای وبلاگ نویس است. یعنی کسی که وبلاگ نویسی میکند. اما در طول زمان معنای بلاگر دستخوش تغییراتی شده است که باعث میشود این عبارت را با معنای دیگری بشناسیم.
امروزه این واژه در میان کاربران اینترنت مفهومی فراتر از یک وبلاگ نویس ساده را به ذهن میرساند. در حقیقت بلاگر به کسی گفته میشود که با کسب شهرت و معروفیت در حرفهی خود صاحب نظر باشد و بتواند بر دیگران که او را دنبال میکنند، تاثیر بگذارد. در واقع چنین شخصی که یک تربیون در اختیار دارد، از دیدگاه خودش و بر اساس تجربهها، نظریات و سلیقهی شخصی خویش در مورد موضوعات مختلف اظهار نظر و تولید محتوا میکند و نظرات او مورد قبول مردم است. اگر بخواهیم به زبان ساده تعریفی از بلاگر ارائه کنیم، باید بگوییم بلاگر کسی است که برای تعداد زیادی از افراد در حوزهای خاص یا حتی یک زمینه عمومی الگو باشد. الگو بودن بهترین واژهای است که میتوان در تعریف یک بلاگر به کار برد. یعنی مخاطبانی که وبسایت یا صفحهی متعلق به فرد بلاگر در اینستاگرام، توئیتر، فیس بوک، یوتیوپ و… را دنبال میکنند، لباسی را خریداری خواهند کرد که مورد توجه بلاگر باشد، به مکانی سفر میکنند که بلاگر از رفتن به آنجا راضی بوده باشد، غذایی سفارش میدهند که به مذاق بلاگر خوش آمده باشد! چیزی را دوست دارند که بلاگر دوست داشته است!
صف مورچهها در بالا رفتن از درخت را به یاد بیاورید! شاید مثال خوشایندی نباشد، اما بلاگر همان مورچهی اول و رهبر است و آن صف طویل مورچهها، تعداد کثیر مخاطبینی که تحتتاثیر بلاگر قرار دارند!
بنابراین بلاگر فرد تاثیرگذاری است که با انتشار مطلب، عکس، صوت و ویدیو در فضایمجازی فعالیت میکند و نظراتش برای درصد قابل توجهی از مردم اهمیت دارد.
معمولاً بلاگرهای ایرانی بیشتر در اینستاگرام فعالیت دارند به دلیل اینکه این شبکه اجتماعی در داخل کشور طرفداران زیادی داشته و طبق تحقیقات فیسبوک، مردم ایران جز ۷ کشوری هستند که از اینستاگرام بسیار استفاده میکنند، بنابراین این موضوع به نفع شما بوده که بلاگر شدن خود را از اینستاگرام شروع کنید.
کرونای پول سازدرست در همان زمان که اکثر کسب و کار ها اینترنتی و وابسته به شبکه های اجتماعی شده بود، افرادی شاید به گفته ی خودشان توانستند از آب گل آلود ماهی بگیرند و فرصت را غنیمت بشمارند. زمانی که در همه گیری این ویروس اکثر مردم مجبور بودند تا برای فرزندان خود تلفن همراه تهیه کنند تا از درس عقب نمانند در این موقعیت آمار استفاده از شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام بالا رفت. در همین حین نیز تعداد بلاگر ها در این فضا زیاد شد به طوری که چون دست هر فردی یک رسانه بود، خود را بلاگر میدید و هرچه زندگی اش لاکچری و شاهانه تر، تعداد فالوئر های او هم بیشتر و تبلیغات و پول تبلیغات او هم بیشتر و گران تر. فرمول کلی رشد اکثر بلاگر ها همین بود؛ لباس مارک بپوش، از هر چیزی بهترین اش را داشته باش، غذا های خارجی بخور، بیشتر دل مردم را آب کن و خود را ثروتمند نشان بده و مموفق شو! . اما قابل ذکر است که با توجه به پیشرفت های روز افزون اینستاگرام و آپدیت هایی که ارائه میدهد، یک کلمه ی جدید به نام الگوریتم بر سر زبان ها افتاد. تا اینجا شاید همه چیز به همین سادگی بود اما زمانی این ماجرا جالب و شاید نگران کننده شد که افرادی که از طریق به نمایش گذاشتن زندگی های لاکچری خود به تعداد زیاد و قابل توجهی از فالوئر رسیده بودند، خود را مدرس این حوزه معرفی کردند و دوره هایی تحت عنوان آموزش اینستاگرامی و ادمینی در اینستاگرام فروختند. این داستان تا جایی پیش رفت که در چند وقت اخیر یکی از همین بلاگر ها که در ابتدا کارش این بود که از مطالب درسی خود در دبیرستان عکس و فیلم تهیه کند و به نمایش بگذارد(که هر کسی میتواند انجام دهد) یک مدرسه ی مجازی تحت عنوان مدرسه ی ادمینی تاسیس کرد که به گفته ی خود از وزارت علوم مجوز گرفته و کار ها کاملا قانونی است...
راه بی برگشتحال شاید سوال پیش بیاید که عیب این کار کجاست و چرا با عنوان کلاهبرداری از آنها یاد میشود؟ اگر یک خلاصه ی کوتاه بخواهیم از روند کاری این آموزش ها بگوییم باید اینطور شروع کرد که: یک فرد بلاگر در ابتدا با بازی های روانی تحت عنوان اینکه من چقدر خوشبختم و چقدر موفقم و تو مثل من نیستی، ذهن افراد نوجوان و در موارد استثنا شاید بزرگسالان را در دست خود میگیرد و مدام به شما یاد آوری میکند که مثل او چنین زندگی ای ندارید و شاید حتی بدبخت باشید! سپس می آید و با رشته استوری های اکثرا طولانی داستان یک سفر، ماشین گران قیمت، خانه ی لاکچری و گوشی گران خود را بازگو میکند که از طریق اینستاگرام چطور به این ها دست یافته است. و اینجا دقیقا همان نقطه ی آغاز است. حال که توانست ذهن جماعت همراه کننده ی خود را در دست بگیرد و آنها را تحریک کند، دوره ای تحت عنوان با اینستاگرام پول در بیار و ادمین شو را میفروشد. وی همچنین از بازی های روانی بعدی مانند اینکه چون شما فالوئر من هستید میتوانید با قیمتی ارزان تر از قیمت حقیقی این دوره را تهیه کنید. حال که شما تمام اینها را باور کردید و برای آن شخص پول واریز کردید به شما رمز عبور و نام کاربری ای داده میشود تا از طریق نرم افزاری به نام اسپات پلیر، ویدیو های این دوره ها را تماشا کنید. اما چرا اسپات پلیر؟ اسپات پلیر یک فضای امن برای چنین دوره هایی است. زیرا شما چون با نام کابری و رمز عبور مخصوص به خود وارد شده اید، شماره ی شما در تمام ویدیو ها نمایش داده میشود که نتوانید این ویدیو ها را جایی پخش کنید. البته این را هم باید بدانید که هیچ فیلم و عکسی از صفحه نمیتوانید بگیرید و شما فقط تا زمانی که آن شخص هدایت کننده که مدیریت شبکه ی این نرم افزار را در دست دارد تعیین کرده است میتوانید به محتوا دسترسی داشته باشید. یعنی شما پول میدهید برای فیلم هایی که یکبار مصرف هستند!
در مرحله ی بعد، پس از اینکه شما این دوره هارا تماشا کردید، به شما قول میدهند که حتما موفق میشوید و به آن درجه ی رویایی ادمینی میرسید و میتوانید درآمد داشته باشید و حتی خودشان به شما پروژه میدهند در صورتی که شما در این مرحله باید آزمون آنلاین بدهید و اگر حتی یک غلط داشته باشید دیگر پذیرفته نمیشوید و نه به محتوا دسترسی دارید نه پولتان را پس میدهند، نه پاسخگو هستند و نه پروژه ای تحویل گرفته اید. حال اگر فرض را بر این بگذاریم که شما تمام سوال هارا درست پاسخ بدهید و قبول شوید، سپس بعد از رد کردن مرحله ی آزمون شاید مدرکی به شما بدهند که فاقد هر گونه اعتبار در هر سازمان یا ارگان دولتی ای است. پس حتی اگر مدرک هم داشته باشید باز در نقطه ی صفر قرار دارید. اینکه چه محتوایی و با چه کیفیت و کمیت ای هم تحویل شما بدهند بماند! پس این یک راه بی برگشت است که شما علاوه بر پول، زمان خود را هم از دست داده اید و هیچ دستاوردی نداشته اید و این یک خلاصه ای کوتاه از دوره های معروف اینستاگرامی بود برای اینکه در چنگ افرادی که حتی خانه و ماشین اجاره ای دارند و در برخی موارد هم هویت های واقعی ندارند نیوفتید.
منبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۰۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.